دلیل انتشار: 12 مرداد، روز جهانی نوجوان.
ویژگی این شماره: شمارهای در دست نوجوانان که خود خودشان بیشتر کارهایش را انجام دادهاند.
حس و حال بزرگترهای دوچرخه:
نگاه اول: وای... اینجا انگار زلزله اومده. ما شدیم لشکر شکستخورده و اینها شدن فاتحان جنگ نابرابر.
نگاه دوم: اصلاً بهتره که همه دوچرخه رو بسپریم دست خود نوجوونا. بهتره همه کاراشو خودشون انجام بدن؛ اینجوری کار به مخاطب نزدیکتره.
نگاه سوم: چه تجربه شیرینی؛ هم برای ما و هم برای نوجوانها. آنها روزنامهنگاری را از نزدیک لمس میکنند و آینده خود را با این تجربهها دقیقتر میسازند و ما مخاطبان را نفسبه نفس حس میکنیم و با خود میگوییم: چه خوب میشناسیم این مخاطبان آشنا را.
پچپچة نوجوانان:
نجوای اول: آخجون. حالا ماییم و دوچرخه. بچهها حمله...!
نجوای دوم: یه ذره جنبه داشته باشین، فکرکردین از پس این کار بر میآیین!
نجوای سوم: خیلی خوب بود ولی سخت بود؛ به نظر راحتتر میاومد!
و من میگویم: شیرین بود این تجربه، مثل بارهای قبل که با هم کار کردیم. از هیجان شما به وجد آمدیم؛ با قهر و آشتیهای شما حالوهوایمان عوض شد؛ سعی کردیم در این تجربه کوتاه به شما بگوییم که روزنامهنگاری هم علم است هم عمل؛ دور شدن از خودخواهیها و دغدغههای شخصی است و رسیدن به پاسخ این سؤال که مخاطبان نوجوان به چه اطلاعاتی نیاز دارند و در دوچرخه به دنبال چه هستند؛ با شما گفتیم که روزنامهنگار باید راستگو و راستکردار باشد و مسئول؛ و گفتیم که قلم، مقدس است و شما که فرصت این تجربه را پیداکردید، بایدحرفهای ناگفته همسنوسالهای خودتان را بگویید و...
تجربه دلنشینی بود مثل همه تجربههایی که با حضور شاد و پرهیاهوی شما شکل میگیرد. 16صفحه، اصلاً کافی نبود برای اینکه همه حرفهای خودمان و شما را بگوییم و بگوییم که اصلاً این شماره به چه شکلی انجام شد. شرحش بماند شاید برای وقتی دیگر... روزتان هم مبارک!
سردبیر همهشکلی